نوروز که قرن های دراز است بر همه جشن های جهان فخر می فروشد، از آن روسـت که یک قــرارداد مصنـوعی اجتماعـی و یا یک جشن تحمیلی سیاسی نیست.
جشن جهان اســت و روز شادمانـی زمین، آسمان، آفتاب، جــوشِ شگفتـنـی ها و شـور زدن ها و سـرشـار از هیجان هر آغاز٫نوروز گذشت زمان و دگرگونی های دوران را شاهد بوده و پیوسته با آمد و رفت الهام بخش خود پایان فصلی دیگر را به ساکنـان این سرزمین کهنسال اعلام کرده است.
نوروز، تجدید خاطــره بـزرگـــی است. خاطره خویشاوندی انسان با طبیعت. گذشت سال هــای دراز نه تنها از شکوهمندی سنّتهای نوروزی نکاسته بلکه روشنگر این واقعیت بوده که بزرگ داشت نوروز و گرامی داشتن سنتهای آن با احساس و اندیشه ایرانی، پیوند ناگسستنی یافته است…
ثبت جهانی نوروز
هشتم مهرماه ۱۳۸۸ آیین باستانی «نوروز» با عضویت هفت کشور و با عنوان یک پروندهی مشترک در فهرست میراث ناملموس یونسکو به ثبت رسید.
پروندهای مشترک با درخواست و مدیریت ایران و همکاری کشورهای جمهوری آذربایجان، هند، قرقیزستان، پاکستان، ترکیه و ازبکستان که آن سال بهعنوان سومین اثر در فهرست میراث ناملموس جهانی و نخستین اثر ناملموس ایرانی در این فهرست جهانی ثبت شد.
ثبت مجدد نوروز
در سال۹۳، با تقاضای الحاق پنج کشور عراق، ترکمنستان، تاجیکستان، افغانستان و قرقیزستان این پرونده دوباره تدوین و به یونسکو ارسال شد و در این نشست در قالب پرونده ۱۲ ملیتی نوروز به مدیریت ایران مطرح گردید.
قابل ذکر است پرونده چند ملیتی نوروز نخستین پرونده بین کشوری و مهم در یونسکو است که حوزه های فرهنگی مرتبط را در کنار هم قرار داده و همکاریهای مشترک فرهنگی، ظرفیتسازی و آموزش و سایر موضوعات بین کشوری را فراهم ساخته است.
سرانجام دفتر بزرگترین پرونده میراث ناملموس از نظر تعداد کشورهای عضو در آن، ۱۶ اسفند ۱۳۹۳ در طبقه ۱۳ هتل لاله بسته شد
و صبح روز (چهارشنبه، ۱۰ آذرماه ۱۳۹۵)
با نهایی شدن پیوستن این پنج کشور جدید به پرونده،
بار دیگر پرونده «نوروز» در فهرست میراث ناملموس جهانی یونسکو به ثبت رسید.
گوشه ای از اعتقادات زیبای سرخ پوستان:
۱. ما جزئى از طبیعت هستیم نه رئیس آن
۲. ما هیچ گاه گیاهى را با ریشه از خاک نمیکنیم.
۳. ما موقع ساختن خانه، خاک را زیاد جابه جا نمى کنیم.
۴. ما در فصل بهار، آرام روى زمین قدم بر مىداریم، چون مادر طبیعت باردار است.
۵. ما هرگز به درختان آسیب نمى رسانیم ، ما فقط درختان پیر و خشک را قطع مى کنیم و قبل از قطع کردن، براى آرامش روحش دعا مىکنیم.
۶. حتى حیواناتى که براى مایحتاج غذایى در حد نیاز از آنها استفاده مى کنیم را نیز با اجازه و دعا براى آرامش روحش او را از چرخهى هستى جدا میکنیم.
۷. به اندازه ى مصرف مان درخت مى بریم و گوشت تهیه مى کنیم.
۸. هرگز هیزم ها را اسراف نمىکنیم.
۹. اگر حتى یک درخت جوان و سرسبزرا قطع کنیم، همه ى درختان دیگر جنگل، اشک مىریزند. و اشک آنها در دل ما نفوذ می کند و وجودمان را مجروح می کند، و قلب مان آرام آرام تاریک میشود.
۱۰. خاک مادر ما و آسمان پدر ماست.
۱۱. باران عاشقانه ترین سرود هستی است.
۱۲. طبیعت روح دارد و مهربانی را می فهمد .
کاش...ما هم، در بعضی جاها سرخپوستی، فکر می کردیم!
نگهبان محیط زیست باشیم
شب گذشته یک برنامه مستند در مورد نیکولا تسلا دیدم به نظر من بسیار باهوش از تر انیشتن بوده ولی متاسفانه بنا به دلایلی از جمله دلایل ارتباطی نامش بسیار کمرنگ و گاه گم به نظر می رسد. بنابراین تصمیم گرفتم اطلاعاتی در مورد این نابغه ارزشمند سرچ کرده و با شما دوستان به اشتراک بگذارم.
نیکولا تسلا در دهم ژوئیه سال ۱۸۵۶ در روستای سمیلجان، امپراتوری اتریش (کرواسی کنونی) زاده شد.
در ساخت لوازمآلات خانگی، تجهیزات مکانیکی و به خاطر سپردن اشعار حماسی صربستانی استعداد داشت. نیکولا هیچگاه از تحصیلات رسمی برخوردار نشده بود. تسلا حافظهٔ هویدا و تواناییهای خلاقانه خود را مدیون صفات ژنتیکی و تأثیرات رفتاری مادرش میدانست.
او از اختلال وسواسی جبری رنج میبرد، و به کبوترهای پارک مرکزی نیویورک علاقه وافری داشت. او هرگز ازدواج نکرد و با مارک توین دوستی نزدیکی داشت، و به گیاهخواری نیز علاقه داشت.
در فیلم حیثیت ساخته کریستوفر نولان، تسلا میتواند انرژی الکتریسته را بصورت بیسیم منتقل کند و حتی انسان را شبیهسازی کند.
تسلا هزاران ایدهی مختلف را در زمان خود مطرح کرد، که بسیاری از آنها غیرعملی یا بسیار خطرناک بودند.
ده ایده مافوق تصور از تسلا :
یکی از تخیلات عجیب تسلا، مهار انرژی آزاد بود. انرژی آزاد میتواند بصورت اتمی، انرژی تابشی یا استاتیکی باشد، که گرفتن انرژی آن مانند گرفتن انرژی بسیار کم از منبع بیکران انرژی است.
با اینکه تسلا پدر جریان متناوب یا AC است، اما همواره رویای دنیایی که بصورت بیسیم انرژی خود را تامین میکند را در سر میپروراند. برای عملی کردن این رویا، او پیشنهاد ساخت سیستم بیسیم جهانی را داد، که در آن برج تسلا انرژی و الکتریسیته را بصورت بیسیم به کل دنیا مخابره میکرد.
در یک عمل نامتعارف به نام آتش سرد، جریان الکتریسیتهای با ولتاژ ۲/۵ میلیون ولت که دائما در حال تناوب بود، انرژی خود را به بدن انسانی که بر روی صفحهای فلزی ایستاده است، منتقل میکرد.
تسلا مدعی بود که اختراع او نه تنها برای تمیزتر شدن بلکه برای مصارف دارویی نیز کاربرد دارد. تنها کار لازم این بود که فرد روی صفحهای فلزی قرار بگیرد تا تمام چرک و جرم روی بدن او پاک شود و حس بینظیری به وی منتقل کند.
یکی دیگر از تلاشهای او ساخت وسیلهای برای ایجاد ارتباط با موجودات غیرزمینی بود.
تسلاسکوپ، ابداع جدیدی به نام "اوسیلوسکوپ ماورای ابعاد" بود و اینگونه عمل میکرد که امواج کیهانی با انرژی آزاد را دریافت و آنها را به انرژی قابل استفاده برای انسانها تبدیل میکرد. این وسیله میتوانست انرژی را به هر نقطه از جهان بدون توجه به فاصلهی آن، انتقال دهد.
با اینکه اختراعات تسلا به نظر بسیار خطرناک میآیند، اما تسلا به شدت مخالف جنگ بود و تلاش بسیاری برای ساخت "اشعهی مرگبار" و جلوگیری از وقوع آن به خرج داد. اشعهی مرگبار در اصل به عنوان شتابدهندهای برای ذرات عمل میکرد که میتوانست دستهای از ذرات با انرژی بالا را تا فاصلهی ۴۰۰ کیلومتری پرتاب کند. او مدعی بود این دستگاه میتواند موتورها را ذوب کرده و هرگونه هواپیمایی را منهدم سازد. تسلا مدعی بود اختراع او میتواند با هزینهی دو میلیون دلاری، پدافند هوایی نامحدودی را ایجاد کند.
او مدعی بود میتوان با ارسال امواج رادیویی، میدان مغناطیسی زمین را تحت تاثیر قرار داده و امواج رادیویی پایایی ایجاد کرد. سپس میتوان با این امواج، جریانهای باد را تحت تاثیر قرار داد و با تغییر مسیر آنها آب و هوای زمین را کنترل کرد.تسلا پتنتهای زیادی را در زمینهی کنترل آب و هوا به ثبت رساند و توانست اثبات کند که با امواج رادیویی میتوان آب و هوا را کنترل کرد.
شف اشعهی ایکس توسط ویلیام رونتگن، بسیاری از جمله تسلا را به وجد آورد. با استفاده از طراحیهای رونتگن، تسلا سعی در توسعهی تجربیات رونتگن داشت. اختراع جدید تسلا به نام اسلحهی اشعهی ایکس اسلحهی بود؛ این اسلحه میتوانست اشعه را تا فاصلهی 12 متری شلیک کند.
ی توانست وسیلهی جدید الکتریکی با نام جریان متناوب بسازد. مزایای واضح و فراوانی در استفاده از جریان متناوب وجود داشت، از جمله توانایی تغییر ولتاژ و ارسال جریان به مسافتهای طولانی که صرفهجویی فراوانی در زمینهی انرژی و هزینه، برای مصرف کنند بههمراه داشت.
تسلا قصد داشت جریان بزرگی از انرژی مانند اسلحهی امواج فرابنفش را به قسمت بالایی اتمسفر کرهی زمین شلیک کند، تا با تحریک گازهای کم فشار موجود در آن ناحیه، کرهی زمین به طور کامل روشن شود.
تسلا معتقد بود با عملی شدن این ادعا، اتفاقاتی مانند تایتانیک به وقوع نخواهند پیوست، اما کسی این ادعای او را جدی نگرفت.
همه چیز از اتمها تشکیل شدهاند و هر شی یک فرکانس طبیعی دارد که با آن در حال ارتعاش است. اگر دستگاهی فرکانسی معادل فرکانس ارتعاش این ذرهها تولید کند، سیستم پاسخی با دامنهای بزرگتر خواهد داد که این پاسخ میتواند بسیار مخرب باشد. یک مثال برای مخرب بودن امواج مکانیکی، فروریختن پل تاکوما است. این پل وقتی بادی ضعیف، امواجی با فرکانس رزونانس پل تولید کرد، در کمال تعجب فروریخت.
وقتی از او سوال شد که برای فروریختن ساختمان Empire State، چه چیزهایی نیاز دارد، وی در پاسخ گفت که فقط نیاز به اختراع خود، ۵ پوند فشار هوا و زمان کافی برای پیدا کردن فرکانس مناسب، دارد.