شاهوار

«فَالمُدَبِّراتِ أَمراً» «پس سوگند به تدبیر کنندگان کارها.»

شاهوار

«فَالمُدَبِّراتِ أَمراً» «پس سوگند به تدبیر کنندگان کارها.»

ثبت نوروز و نان لواش به‌عنوان میراث فرهنگی و معنوی یونسکو


نوروز در یک کلام تجلی خردورزی، اعتدال و امید به زندگی است.

پرونده‌های چندملیتی بر اساس ریشه‌ها و مشترکات فرهنگی تشکیل می‌شود و باعث تقرب فرهنگ‌ها و گفت‌وگو و صلح می‌شود. یونسکو کشورها را به تدوین پرونده های مشترک ترغیب می‌کند.

در یازدهمین اجلاس بین‌الدول میراث ناملموس، پرونده "نوروز و فرهنگ پخت نان لواش" مطرح و پس از بحث و بررسی طولانی به ثبت رسید .


نوروز قبلاً در سال ٢٠٠٩ با همکاری هفت کشور ثبت شد. در این اجلاس پنج کشور افغانستان، تاجیکستان، ترکمنستان، عراق، و قزاقستان به پرونده نوروز افزوده شدند و این پرونده مجدداً به شماره و تاریخ جدید و با عضویت دوازده کشور و با مدیریت ایران به ثبت رسید.

(چهارشنبه، ۱۰ آذرماه سال 1395) پس از ثبت شدن نوروز، این اشعار درباره نوروز در سالن اجلاس طنین‌انداز شد:

«ز کوی یار می‌آید نسیم باد نوروزی / از این باد ار مدد خواهی، چراغ دل برافروزی»

(حافظ)

و «چون ابر به نوروز رخ لاله بشست / برخیز و بجام باده کن عزم درست/

کاین سبزه که امروز تماشاگه توست/ فردا همه از خاک تو برخواهد»

(خیام).



 پرونده  نان لواش به طور مشترک بین کشورهای ایران، آذربایجان، قزاقستان، قرقیزستان، و ترکیه ثبت شد.

قابل ذکر است در سال ٢٠١٤ «نقش فرهنگی لواش» توسط ارمنستان ثبت شد. ارمنستان خواستار تغییراتی در خصوص پرونده مشترک لواش شد. پنج کشور تدوین کننده‌ی پرونده لواش و ارمنستان و دبیرخانه یونسکو تفاهم کردند که جمهوری اسلامی ایران به عنوان کشور مورد وثوق همه اعضای مذکور نقش هدایت و راهبری موضوع را برعهده گیرد.

پس از بررسی‌های کارشناسی با مسئولیت هیأت نمایندگان ایران، در نهایت پرونده "فرهنگ پخت نان لواش" ثبت شد.




پدیده سوت زنی در سازمان

همواره و در همه سازمانهای مختلف افرادی وجود دارند که به نوعی خود را در قبال اشتباهات و خطاهای عمدی و غیر عمدی مدیران سازمانها و ملاحظات اخلاقی و مسئولیت های اجتماعی مسئول دانسته و نمی توانند از موضوعی که می دانند به ضرر جامعه ، کارکنان و سازمان خواهد بود به راحتی عبور کنند و سعی می نمایند با افشاء کاری مراتب را به گوش دیگران اعم از دولت ، رسانه ها ، پرسنل سازمان و جامعه برسانند .


ما در این جا قصد داریم به گروهی مهجور و منزوی اشاره نماییم که همواره از آنها به نادرست ، بعنوان آنارشیست، هرج و مرج طلب و یا خبرچین یاد شده است .  در ادبیات مدیریت نام این افراد "سوت زن" می باشد. سوت زن اصطلاحاً به کسی اطلاق می شود که در درون یک سازمان کار می کند و خلافکاریهای آن را افشا می سازد .

این خلافکاریها می توانند شامل انواع حرکت های غیر اخلاقی سازمان و مدیران آن ، از قبیل تقلب ، احتکار ، تثبیت قیمت ، رشوه ، تولید محصول غیر ایمن و نقص قوانین یا مقررات باشد. 

سوت زنی سبب می شود که سازمانها ، جلوی خلافکاری ها و یا تصمیمات اشتباه گرفته شود و یا در نهایت موضوع به نهادهای دولتی و یا رسانه ها کشیده شود . به دلیل اینکه در سوت زنی احتمال خطر جریمه شدن و یا اخراج از شغل وجود دارد ، لذا هر سوت زن مجبور است که در مورد ارزش های اخلاقی و مسئولیت های اجتماعی مورد توجه جامعه به افشاگری مبادرت نماید .

تئوری پدر خوانده


چکیده

 : تئوری مدیریت پدرخوانده مدلی از قدرت و کنترل درمقوله رهبری است. این تئوری به تشریح فرایندی می پردازدکه درسایه آن رهبران و مدیران قادر خواهند بود تا سازمانی منفعل و ضدسیستم را به قلمرویی از کیفیت مبدل سازند. اگرچه ضرباهنگ این مقاله براساس سری سه گانه فیلم پدرخوانده پایه ریزی شده است ولی شیوه مدیریت آن بر اصول و قوانین مدیریت رفتار سازمانی استوار می باشد. نویسنده مقاله بر موقتی و گذرا بودن این شیوه مدیریتی تاکید دارد و خاطر نشان می سازد که این مدل مدیریتی نمی تواند در طولانی مدت اثربخش و کارآمد باشد. مدیریت پدرخوانده مدلی است که به رهبران و مدیران در ابقاء، انتخاب و حذف افراد هم در ساختار سازمانی و هم در گروه رهبری کمک شایانی می نماید. این شیوه به تشریح روشی سیستماتیک می پردازد که به وسیله آن رهبران و مدیرانی که تازه به مسند قدرت رسیده اند می توانند ارزیابی اولیه ای از فرهنگ سازمانی شان داشته باشند و در صورت لزوم تغییراتی را به منظور موفقیت طولانی مدت پایه ریزی نمایند


 

در سری سه گانه؛ پدرخوانده سبکی از مدیریت و سازمانی بی رحم را به تصویر کشید که نمایشی از قدرت ،کنترل و اراده بود. در این سری فیلم ها ال پاچینو در نقش مایکل کورلئونه، نسل دوم پدرخوانده و رییس خانواده کورلئونه ظاهر شد. در ابتدا سانی برادر بزرگ مایکل جانشین پدرخوانده بود ولی طبیعتی خشن و تندخو داشت که البته این خصیصه از چشم دشمنانش پنهان نبود. خانواده کورلئونه همیشه سانی را نصیحت می کرد که :"خشونت پایه و زمینه ساز خطر است پس مراقب عصبانیتت باش و آن را کنترل کن." اما سانی هرگز این نصیحت را بکار نبرد. رهبران خردمند همواره چنین می گویند : " آماده، هدف، آتش " و برعکس تکیه کلام رهبران منفعل چنین است : "آماده، آتش، هدف" مایکل همانند پدرش ویتوکورلئونه(با بازی مارلون براندو) شخصیتی متفکر و ژرف اندیش داشت که پس از مرگ برادرش رهبری سندیکای جنایی اش را در دست گرفت. در فاصله مرگ ویتو و تثبیت موقعیت مایکل، کشمکش و رقابت شدیدی بین پنج خانواده مافیایی در حال شکل گیری بود و هریک از خانواده ها درصدد کسب موقعیت برتری نسبت به سایرین بود.گذشته از واقعی یا ساختگی بودن موضوع فیلم ، مطالعه شرایط و وقایع فیلم از نقطه نظر مدیریتی قابل تامل و بررسی است و می تواند آموزنده باشد. عوامل دور و نزدیک همواره سازمان در اطراف سازمان می باشند و شاید تئوری مدیریت پدرخوانده شیوه و تکنیکی قابل اجرا در مقوله رهبری باشد.


    تئوری مدیریت پدرخوانده چیست؟

 در خلال انتقال قدرت از ویتو به مایکل، ماریو پوزو،  نویسنده سری فیلم های پدرخوانده، فرایند انتقال قدرت را در فضایی مبهم و عدم یقین به رشته تحریر درآورد. رفتار مایکل در این فیلم ارایه دهنده مدلی است که به هنگام مواجهه با شرایط بی ثباتی و عدم قطعیت توان از آن بهره جست خصوصا" زمانی که انگیزه افراد درگیر در فیلم ، شرافتمندانه نیست. به هنگام تماشای فیلم بیننده در می یابدکه مایکل در این فضای مبهم رفتارهای زیر را به نمایش می گذارد:

  •  مایکل گوش می داد و مشاهده می کرد.

ویتو(پدر،مرشد و مربی مورد اعتماد وی) مایکل را در باره وقایعی که احتمالا" در آینده اتفاق می افتاد آگاه می ساخت. در جایی از فیلم ویتو به مایکل چنین می گوید :" بارزینی اول علیه تو اقدام می کنه، جلسه ای تشکیل می ده از طریق کسی که مورد اعتماد توست، امنیت تو رو تضمین می کنه. بعد از اون جلسه تو ترور می شی." مایکل به دقت حرکات شرورانه دشمنانش را نظاره و دنبال می کرد. مرتبا" تکه های پازل را کنار هم قرارمی داد. با استفاده از گزارش هایی که از طریق دوستانش به او می رسید و نیز با مشاهده و پی گیری مستمر وقایع  به جمع آوری اطلاعات می پرداخت.

  • مایکل صبور بود

مایکل اجازه می داد که وقایع شکل بگیرند؛ آنها را هدایت می کرد و اجازه می داد که به سرانجام برسند . در مراسم تدفین ویتو ، سالواتوره تسی یو یکی از اعضای مورد اعتماد خانواده کورلئونه در گوشی به مایکل گفت :"می تونم باهات صحبت کنم؟ بارزینی می خواد یه جلسه تشکیل بده ، می گه می تونیم مشکلات رو برطرف کنیم. امنیتش به عهده منه، در محدوده من". مایکل نسبت به اظهارات تسی یو هیچ عکس العمل تندی نشان نداد بلکه با درایت و صبوری اجازه داد تا خائن چهره خود را آشکار سازد.

  •  مایکل از مدیریت ادراکی بهره جست.

مایکل اجازه داد تا مخالفان و دشمنانش تدبیر و توانایی او را برای سازماندهی تشکیلات جدیدش دست کم بگیرند. مو گرین، مالک کازینویی در لاس وگاس باخبر شد که خانواده کورلئونه قصد دارند تا کسب و کار او را از وی سلب کنند. مو متکبرانه به مایکل چنین گفت:" آره از کار حرف بزنیم مایک، اولا" کار شما تمومه، خانواده کورلئونه دیگه قدرت همیشگی رو نداره ، پدرخوانده مریضه، درسته؟! بارزینی و سایر خانواده ها شما رو از نیویورک بیرون می کنند. فکر می کنی من از هیچی خبر ندارم، فکر می کنی می تونی بیایی و هتلم رو ازم بگیری؟ با بارزینی صحبت کردم، باهاش کنار می آم و هتلم رو حفظ می کنم." مو خودش را خیلی دست بالا فرض کرده بود و قدرت مایکل را دست کم گرفته بود.

  • مایکل برای تشکیلات و سازمانش استراتژی مشخصی را تدوین کرده بود

مایکل حلقه معتمدین اش را خیلی کوچک نگه می داشت و یک رشته استراتژی دامنه دار را ترتیب داده بود. او می گفت که برنامه کلی او ابتدا حفاظت از کسب و کار خانواده در ساحل شرقی و سپس گسترش آن به دریاچه تاهو در نوادا خواهد بود.

  • مایکل به دقت میادین نبرد را انتخاب می کرد.

 مایکل برای از پا درآوردن دشمنان خود گزینه های زمان، مکان و شیوه برخورد را به دقت انتخاب می کرد. پس از آنکه فهمید تسی یو خائن است به تام هاگن گفت :" این یک حرکت زیرکانه بود. تسی یو همیشه زرنگتر بوده ولی من صبر می کنم بعد از غسل تعمید. تصمیم گرفتم پدرخوانده بچه کانی بشم، اونوقت می رم سراغ دن بارزینی و تاتاگلیا و تمام سران پنج خانواده."

  •   مایکل قاطع بود.

 رفتار و کردار مایکل سریع ، موجز، قاطع و بی رحمانه نسبت به کسانی بود که مخالف موقعیت او به عنوان پدرخوانده بودند. بعد از مراسم غسل تعمید فرزند کانی ، مایکل با خواهر شوهر خیانت کارش کارلو رو در رو شد. او گفت :" بارزینی مرده، همینطور فیلیپ تاتاگلیا، موگرین، استراچی و کونئو ، امروز تمام حسابها رو پاک کردم، به من نگو که بی گناهی، کارلو، بهتره اعتراف کنی." بعد از آنکه کارلو به خیانت خود اعتراف کرد مایکل مصمم بود که کارلو را حتما" از خانواده اخراج نماید.

در قسمت اول فیلم پدرخوانده، و در طول مراسم غسل تعمید مایکل را خونسرد می بینیم که برخاسته از اطمینان وی به عملکرد گروهش  بود .در سراسر مراسم غسل تعمید نقشه مرگبار مایکل برای تحکیم پایه های قدرتش به نمایش در می آید. اجرای این عملیات نیازمند تلاشهای هماهنگ شده ای بود که می بایستی سریع، قاطع  و مختصر و مفید می بودند. قدرت در نظام اجتماعی پدرخوانده به معنای حذف مطلق دشمنان و مخالفان است. شکی نیست که اقدامات پدرخوانده از نظر جامعه متمدن و اخلاق گرا مطرود و ناپسند می باشد  لیکن علیرغم این مساله، می توان از فیلم نکات زیادی در خصوص فرایندتثبیت پایه های قدرت  آموخت. در دنیای شرکت ها رقابت فزاینده برای تسلط بر بازار شاید نیازمند تمهیدات و ارزیابی های ویژه ای - ونه مخرب- مشابه اقدامات پدرخوانده قبل از پیاده سازی یک سازمان کیفی باشد.