«مانس اشپربر» روانشناس شهیر آلمانی:
ماندن طولانی در قدرت، در شخصیت و ساختار روانی صاحبان قدرت پدید میآورد و حتی آنان را به برخی بیماریهای نهفته روانی گرفتار میکند. بهگونهای که از نقطه ای به بعد دیگر نه خودشان میتوانند تغییری در خود ایجاد کنند و نه دیگران جرأت میکنند بیماری را به آنان گوشزد کنند ...
شومپیتر نظریه خود را در اثرش با عنوان نظریه توسعه اقتصادی در سال 1911 منتشر کرد که در آن کارآفرین منبع همه تغییرات پویا در بازار است .
با بکارگیری اصطلاح تخریب خلاق برای اشاره به نقش نو آورانه ای که در بازارها ایفا می کند ،
کارآفرین را به عنوان نیروی مخرب و برهم زننده تعادل می بیند و بر کارآفرین وپویایی فرآیندهای رقابتی تاکید داشت او کارآفرین را به عنوان یک پیشرو در نوآوری ، نه فقط یک مقلد در نظر گرفته است .
آنچه شومپیتر را از سایر اقتصاددان ها متمایز می کند ،در نظر نگرفتن ریسک از ویژگی کارآفرینی است .
کارآفرینی به عنوان تبدیل منابع به محصولاتی پیش بینی نشده است ،
زیرا ایده های ترکیب شده به یک مفهوم سازی جدید از کارآفرینی منجر می شود .
تخریب خلاق کارآفرینان ،توازن سیستم را به هم می ریزد.