رهبری خدمتگزار
خدمتگزاری به عنوان جوهره اصلی رهبری
چطور یک رهبر خدمتگزار باشیم؟
رهبری تحولگرا
این اصطلاح برای اولینبار توسط دانتون(۱۹۷۳) بهکار رفت. اگر چه این اصطلاح تا زمانی که کلاسیکها به وسیلۀ برنز آن را بهکار نبردند، مشهور نشد.
رهبری تحولگرا فرآیند نفوذ آگاهانه در افراد یا گروهها برای ایجاد تغییر و تحول ناپیوسته در وضع موجود و کارکردهای سازمان به عنوان یک کل است.
این رهبران سعی می کنند خصوصیات اخلاقی و ایده آل های متعالی مانند آزادگی، عدالت، برابری، صلح و انسانیت را پیرامون خود متجلی سازند و نه خصوصیات پستی مانند ترس، حرص، حسادت و تنفر. این نظریه بر تقویت نیازهای سطح بالاتر پیروان تاکید می ورزد. از نظر برنز، رهبری تحول گرا توسط هر کس با هر موقعیت در سازمان قابل پیاده شدن است. در این نوع رهبری، افراد می توانند بر همتایان و مافوق ها مانند زیردستان اثرگذاری داشته باشند .
مؤلفه های رهبری تحول گرا
نفوذ آرمانی )ویژگی های آرمانی – رفتارهای آرمانی(
در این حالت فرد، خصوصیات رهبر کاریزماتیک را دارد؛ مورد اعتماد و تحسین زیردستان است، زیردستان او را به عنوان یک الگو و مدل میشناسند و سعی میکنند که همانند او شوند. نفوذ آرمانی شامل ویژگی های آرمانی و رفتارهای آرمانی است.
انگیزش الهام بخش:
رهبر کارکنان را ترغیب میکند تا به هدف و قابل دستیابی بودن آن با تلاش، باور پیدا کنند. این افراد معمولاً نسبت به آینده و قابل دسترس بودن اهداف خوش بین هستند.
ترغیب ذهنی:
رهبر به صورت ذهنی کارکنان را بر میانگیزد. این رهبران پیروانشان را تشویق میکنند که در حل مسائل خلاقانه برخورد کنند و فروض بدیهی را مورد سؤال قرار دهند. آنها پیروان را ترغیب میکنند که مشکلات را از زوایای مختلف مورد بررسی قرار دهند و فنون حل مسئله نوآورانه را پیاده کنند.
ملاحظات فردی:
رهبر نیاز های احساسی زیر دستان را برآورده میکند. این رهبران نیازهای افراد را تشخیص میدهند و به آنها کمک میکنند تا مهارت هایی که برای رسیدن به هدف مشخص لازم دارند را پرورش دهند. این رهبران ممکن است زمان قابل ملاحظه ای را صرف پرورش دادن، آموزش و تعلیم کنند.
مقایسۀ رهبری خدمتگزار و رهبری تحولگرا
شباهت ها:
با مطالعه در این دو سبک رهبری مشخص میشود که هر دوِ این سبکهای رهبری، ریشه در مفهوم رهبری کاریزماتیک دارند.
هر دو بر تشویق افراد، ارزش گذاردن به افراد، شنود موثر، مربی و معلم بودن و توانمندسازی دیگران تاکید دارند.
تفاوت ها:
Ø رهبری خدمتگزار به شیوهای غیرسنتی یعنی قرار گرفتن در مقام خدمتگزاری به این تاثیر دست مییابد. رهبری خدمتگزار تاکید بیشتری بر خدمت کردن به پیروان دارد و همچنین آزادی بیشتر و اعتماد بیشتری به زیردستان نشان داده میشود.
Ø رهبری تحولگرا بیشتر بر اهداف سازمانی تاکید دارد، در حالی که رهبری خدمتگزار بر افراد که پیروان او هستند، تاکید و تمرکز دارد.
Ø در مدل رهبری خدمتگزار، انگیزۀ رهبر برای رهبری، از احساس برابری رهبر با زیردستان ناشی میشود. به عبارت دیگر، سیستم اعتقادی رهبر، او را مجبور میکند که خود را همتراز و برابر با کسانی که هدایت میکند، بداند. یعنی تمام اعضای سازمان از حقوق، اطلاعات و چشمانداز برابر و مشابه برخوردار بوده و نقش رهبر، تسهیل در شکلگیری گروه در سازمان است.
Ø رهبری خدمتگزار همانند رهبری تحولگرا با استفاده از مکانیزمهای سازمانی مانند پاداش، ارتباطات، سیاستهای سازمانی و شیوهها و روشها باعث ایجاد فرهنگ مولد روانی با ویژهگیهای معنوی بودن، شخصی، مولد، منفعل و تمایل به حفظ وضع موجود میشود که این فرهنگ موجب میگردد که رهبری خدمتگزار در محیطهای ثابت موفقتر عمل کند و در محیطهای پویا به شکل ناموفقتر از رهبری تحولگرا عمل کند و این سبک رهبر ی را برای دورۀ ثبات و آرامش در سازمان مناسب کند.
Ø در مقابل رهبری تحولگرا با استفاده از مکانیزمهای سازمانی مانند پاداش، ارتباطات، سیاستهای سازمانی و شیوهها و روشها باعث ایجاد فرهنگ توانمندسازی پویا با ویژگیهای فعال، قوی، پویا و نوآور میشود. این فرهنگ سبب میشود که رهبری تحولگرا در محیطهای پویا موفقتر عمل کند و در محیطهای ثابت به شکل ناموفقتر از رهبری خدمتگزار عمل کند و این سبک رهبر ی را برای دورههای بحران یا گذار از وضعیت فعلی و مخصوصاً زمانهای ایجاد تغییر مناسب کند.